پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب

تعداد صفحات: 123 فرمت فایل: word کد فایل: 4327
سال: 1385 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۳۳,۶۰۰ تومان
قیمت: ۲۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب

    پایان نامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه

    مقدمه

    تحقیق حاضر به بررسی ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب پرداخته است. البته سکولاریزم را به دلیل کثیر الاضلاع بودن ، می توان از ابعاد مختلفی تحلیل و بررسی کرد . سکولاریزم دارای جنبه ها و ابعاد مختلفی است، جنبه معرفتی که در نفی عوامل بیرون از پدیده های طبیعی یا تاریخی و در تأکید بر تحول بی وقفه تاریخ تبلور می یابد و جنبه نهایی که در تلقی نهاد دین به عنوان نهاد خصوصی بروز می یابد و جنبه سیاسی که در جدایی دین از سیاست نمود پیدا می کند. بدیهی است که هر کدام از این جنبه ها دارای اشکال و مناسباتی با واقعیتهای تاریخی پیرامون آن می باشند. در تمامی تعاریفی که از سکولاریزم می شود یک عنصر که تقریباً می توان گفت فرعی ترین عنصر سکولاریزم است ، به نحو مشترک یافت می شود. این عنصر عبارت است از جدایی دین از دولت یا به تعبیر خود غربی ها جدایی church از state . جدایی دین از دولت که به منزله سمبل سکولاریزم گرفته می شود، البته یکی از نتایج فرعی سکولاریزم است اما چون ملموس ترین، بارزترین و آشکارترین نتیجه آن است، نوعاً بر آن انگشت نهاده می شود. اما توقف کردن بر این عنصر و خاتمه دادن امر به اینجا البته گمراه کننده است. باید قدری به عقب برگشت و ریشه های تاریخی و فلسفی سکولاریزم را دید چون بدون این کار نمی توان فهمید که در تاریخ مدرن غرب چه اتفاق عظیمی افتاده است.

    در تحقیق کنونی تمام سعی و تلاش بر این است که فرهنگ سکولاریزم جدید از منظر مسیحیت تبیین گردد. اینکه مسیحیت بستر ایجاد فرهنگ سکولار جدید غرب بوده است یا نه ، ادعایی است که نیازمند تحقیق بسیار جدی است که قطعاً تبیین و توجیه آن فراتر از یک تحقیق مقدماتی و جانبی است که قصد نگارنده نیز از چنین تحقیقی صرفاً بیان تمهیدی است که در این زمینه صورت گرفته است.

    از این رو در راستای انجام تحقیق سعی شده است که به پدیده سکولاریزم و فرهنگ سکولار صرفاً در چارچوب فرهنگ مسیحی پرداخته شود. بدیهی است که فرهنگ مسیحی نیز حوزه یا حیطه خاصی را در بر نمی گیرد بلکه باید در فرایند تاریخی به آن نگریسته شود. در هر دوره ای از تاریخ غرب، این فرهنگ مسیحی است که به حیات خود ادامه می دهد و در هر دوره ای به شکل جدیدی ظاهر می شود لذا به این سبب است که می توان از فرهنگ سکولار در بستر فرهنگ مسیحی سخن گفت.

    در این روند با دو دسته از عوامل ظهور و رشد مواجه ایم ، یک دسته عوامل درونی است که در فرهنگ مسیحی قرون وسطی به منزله زمینه ای مستعد ، سکولاریزم را در خود بارور ساخته است و یک دسته عوامل بیرونی ، که همان شرایط فرهنگی سیاسی خاص یعنی رنسانس ، نهضت اصلاح دین و عصر روشنگری است که در باروری فرهنگ سکولار موثر بوده اند .

    هدف از انجام چنین مطالعه ای ، بررسی این مسأله است که مبانی فرهنگ جدید سکولار درکجاست و فرهنگ مسیحی تا چه اندازه درآن تاثیر داشته است ؟ و اگر تاثیر داشته ، روند این تاثیر چگونه بوده است ؟ کاری که در این زمینه صورت گرفت عمدتا بر اساس یک کتاب مهم انگلیسی تحت عنوان «مبانی دینی فرهنگ سکولار جدید  «Biblical Origin of Modern Secular Calture » بوده است . نویسنده این کتاب ، پروفسور ویلیس . بی . گلوور Willis. B. Glover استاد تاریخ فلسفه در دانشگاه مرسر[1]است وی بحران کنونی جهان غرب را بحران هویت و عدم اعتماد و ایمان و بی اعتقادی به ارزشهای انسانی می داند . هدف وی از نوشتن چنین کتابی ، حل تناقضاتی است که بین شعبات مسیحی و الحادی در سنت عمومی غرب وجود دارد . در این فرایند ، او تاکید می کند که تداوم تاریخی اومانیسم مدرن با ایمان مسیحی در کار است . وی در مباحث این کتاب بررسی می کند که نفوذ مذهب در آنچه که گهگاهی اومانیسم مدرن سکولار نامیده می شود ، نادیده گرفته شده است .لذا با بررسی نمودن اعصار مختلف تاریخ غرب ، سعی می کند که رابطه اومانیسم و مسیحیت را تبیین کند .

    در تحقیق حاضر نیز با الهام گرفتن از مباحث کتاب فوق که در تبیین ریشه های سنتی دینی فرهنگ سکولار در اعصار مختلف تاریخ غرب است ، سعی شده است که این مساله از منظر مسیحی غربی بررسی شود . در راستای انجام مطالعه و تحقیق ، موانع و محدودیتهایی نیز وجود داشته است. زیرا از آنجائی که تحقیق کنونی، سکولاریزم را در فرهنگ مسیحی – غربی توصیف نموده منابعی که در این زمینه  وجود داشته است بصورتی مدون و قابل توجه باشند، در دسترس نبوده است. اگر هم بوده، تنها به برخی از وجوه آن پرداخته است. خصوصا فقدان چنین منابعی به زبان فارسی ، محدودیتهای زیادی را در برداشته است  . کارهایی که در زمینه فرهنگ سکولار به زبان فارسی صورت گرفته تنها به برخی از جنبه ها ، نظیر تاثیر فرهنگ سکولار در اندیشه ایرانی و یا تاثیر این فرهنگ در جهان اسلام پرداخته است . لذا چنین منابعی برای تحقیق کنونی چندان موثر نیفتاد .

    روشی که نگارنده در رساله کنونی از آن استفاده کرده ، روش توصیفی تحلیلی است . بدین صورت که با توصیف زمنیه های فرهنگ مسیحی در ادوار مختلف به تبیین و تحلیل فرهنگ سکولار در این ادوار تاریخی پرداخته شده است . در روش گرد آوری اطلاعات نیز ، از روش کتابخانه ای طی مراحل فیش برداری ، استفاده گردید .

    تعریف اصطلاحات مهم

    1- سکولار، سکولاریزم و سکولاریزاسیون (secular, secularism, secularization):

    سکولار به کسی می گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد و نهاد سکولار، نهادی است که بدون ملاحظه نسبت به هر گونه اندیشه دینی و مذهبی، تمام توجه خود را مصروف اهداف این جهانی و دنیوی می کند. در مورد دو اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون نیز در فصل اول توضیحات لازم ارائه شده است.

    2- فرهنگ مسیحی : (christian calture)

    مقصود از فرهنگ مسیحی، فرهنگی است که در بستر آیین مسیحیت شکوفا شده و در بستر مفسران آن رشد و توسعه یافت. این فرهنگ که با تحول مسیحیت نیز متحول گشت، افزون بر هزارسال بر غرب چیرگی داشت و هرگز مفادی واحد ارائه نکرد و افت و خیزهایی داشت که گزارش تفصیلی آن در حوصله این نوشتار نیست.

    3- کتاب مقدس: (the bible)

    کتاب مقدس، عنوان مجموعه ای از نوشته های کوچک و بزرگ است که مسیحیان همه و یهودیان بخشی از آن را کتاب مقدس خود می دانند. عنوان معروف این مجموعه در زبان انگلیسی و بیش تر زبان های اروپایی، بایبل (bible) و یا کلمه های هم خانواده آن است که از واژه یونانی biblia به معنای «کتاب ها» گرفته شده است.

     

    4- رنسانس : (renassnance)

    مقصود از رنسانس یا عصر نوزایی، عصری است که مربوط به سده های چهارده، پانزده و شانزده میلادی است. در این عصر، آرمان انسان، بازگشت به دوران طلایی فرهنگ یونان و روم باستان و احیای فرهنگ کلاسیک آن اعصار می باشد.

     

    5- اومانیسم : (humanism)

    مقصود از اومانیسم ، مکتب اصالت بشر یا انسانگرایی است که طبق آن اندیشه خدامحوری به اندیشه انسان محوری تبدیل می شود و طبق آن انسان می کوشد که خود معنای زندگی اش را بفهمد.

    6- آیین کاتولیک: (doctrin of catholic)

    مقصود آیینی است که در تمام دوران قرون وسطی، کلیسا طبق آن بر آداب و اعمال دینی مردم اعمال نفوذ می نمود. در آئین کاتولیک ، مرجعیت نهایی ، پاپ و کلیسا است.

    7- آئین پروتستان : (doctrin of protestant)

    آئین پروتستان چنانکه از واژه پروتستان ( = معترض ) بر می آید ، درباره برخی از اصول و آموزه های اساسی الهیات مسیحی از جمله آموزه بخشایش گناهان ، پذیرش توبه ، دکترین تمایز و برتری روحانیون کلیسا، آموزه دو شمشیر و … با آئین کاتولیک اختلاف دارد. و بطور کلی نسبت به اعمال کلیسای کاتولیک معترض می باشد. این آئین به عنوان یک جنبش دینی در درون مسیحیت ظهور کرد و به آیینی جدید تبدیل شد.

    فصل اول

    واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون

     

    1 ریشه لغوی

    واژه سکولار secular برگرفته از اصطلاح لاتینی saeculum یا saecularum (به معنی قرن و سده و همینطور به معنای نسلی از انسانها) می‌باشد. از این واژه تعبیر به زمان حاضر و اتفاقات این جهان در مقابل ابدیت و جهان دیگر شده است. تعبیر عام تر از این مفهوم به هر چیز متعلق به این جهان اشارت دارد[2].

    2- معادل های واژه سکولار

    مشکل تعدد اصطلاحات و لغات بکار رفته در برابر یک واژه خاص از زبانهای اروپایی و عدم تلاش جدی از سوی لغت شناسان و اصحاب فن برای حصول نوعی اجماع و توافق در انتخاب و ترویج مناسب ترین معادل برای آن، اختصاص به واژه مورد نظر ندارد، بلکه دامن اغلب اصطلاحات فنی و مفاهیم رایج در حوزه های علوم انسانی را فرا گرفته است. در خصوص اصطلاح سکولار، در زبانهای اروپایی بنا به تحققهای تاریخی متفاوت این مفهوم، اصطلاحات مختلفی شکل گرفته است. معروفترین اصطلاحی که بویژه در کشورهای پروتستان رواج یافته،‌ واژه “secularism” می‌باشد که به لحاظ ریشه ای برگرفته از همان اصطلاح لاتینی saeculum است. در کشورهای کاتولیک برای این اصطلاح ، معادل “laicite” [3] بکار می‌رود. این واژه از ریشه یونانی “laos” (به معنای مردم) و laikos به معنای عامه مردم در برابر طبقه کاهنان و روحانیان ، اشتقاق یافته است.

    دو اصطلاح “سکولار” و “لائیک”[4] ، چه در زبان فارسی و چه در زبانهای اروپایی، در بسیاری از موارد به صورت مترادف به کار برده می‌شوند. هر چند که اصطلاح سکولار اعم از لائیک می‌باشد و برای آن معنایی وسیع تر از لائیک در نظر می‌گیرند.

    برخی نیز در مقایسه با واژه لاتینی “saecularis” ، اصطلاح آلمانی “weltlich” به معنای “دنیوی” یا “این جهانی” را معادلی برای اصطلاح secular و همینطور اصطلاح “vewltichen” به معنای “دنیوی شدن” یا این “جهانی شدن” را معادلی برای اصطلاح “secularization” قرار دادند[5].

    در فرهنگ زبان و ادبیات عرب، سکولاریزم به “علمانیت” ترجمه شده است. البته باید خاطرنشان نمود که علی رغم قطعیتی که در زبان عربی در مورد علمانیت به عنوان معادل سکولاریزم – و نیز علمنه در برابر سکولاریزاسیون [6] وجود دارد،‌اما در این میان دو ابهام جدی در کار است که هنوز راه حل قطعی و مورد اتفاقی نیافته است:‌

    - برای نخستین بار چه کسی این اصطلاح را در فرهنگ و ادبیات عرب وارد ساخت؟

    - و نیز منشأ اشتقاق این واژه چیست؟

    پاسخ به دو ابهام فوق، مورد بررسی این نوشته نمی‌باشد، زیرا زبان شناسان و علمای عرب پاسخهای متعدد و گوناگونی در این باره ارائه نمودند و به یک راه حل قطعی و مسلم دست نیافتند. این مطلب که آیا علمانیت از علم برگرفته شده و به نوعی معنای scientism در آن، تضمین شده است ، یا اینکه از عالم برگرفته شده و با حذف الف به علمانیت تبدیل شده است ، میان زبان شناسان عرب به توافقی کلی دست نیافته است.

    از اینرو در ادبیات عرب، مبدأ و منشأ این واژه نیز مانند بسیاری از اصطلاحات دیگر همچنان نامعلوم می‌ماند[7].

    بنا به عقیده برایان ویلسون[8] ، براساس وجوه کارکردی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون،‌تعابیر دیگری نیز می‌توان از آنان داشت. وی می‌گوید، «تعابیر دیگر و کمابیش محدودتری که به برخی از تحولات سکولاریزم و فرایند سکولاریزاسیون اشاره دارند، عبارتند از :‌تقدس زدایی[9]، غیر روحانی کردن[10] و مسیحیت زدایی[11]».

    خصوصی شدن دین[12] ،‌به حاشیه رانده شدن دین، تبدیل شدن دین به نوعی فعالیت و سرگرمی‌اوقات فراغت نیز از مفاهیمی‌هستند که گاه از سوی جامعه شناسان دین به عنوان معادلهایی برای این اصطلاح، ارائه شده اند[13].

    3- معادل های فارسی

    در مورد برابر نهاده فارسی سکولاریزم ، قطعیتی وجود ندارد و همچنان نویسندگان و اندیشمندان ایرانی برای رساندن این مفهوم از تعابیر متعددی استفاده می‌کنند. به اختصار به چند نمونه از این تعابیر اشاره می‌کنیم.

    1-3- سکولاریزم

    دنیاپرستی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی،‌غیر دین گرایی، نادینی گری، دنیویت ، نادینی،‌دین زدایی، این دنیایی و غیرمذهبی،‌دنیاگرایی،‌گیتیانه [14] (در برابر مینوی یا اخروی).

    برخی نیز ترجمه “این جهانی” را برای اصطلاح سکولاریزم بکار می‌برند[15]. و همینطور در نظر برخی دیگر از نظریه پردازان ،‌ “علمی‌بودن” یا “علمی‌گروی” ، دقیق ترین ترجمه سکولاریزم است[16].

    2-3- سکولاریزاسیون

    رایج ترین معادل فارسی واژه سکولاریزاسیون جداانگاری دین و دنیا[17] است. اما در تعابیر دیگر، این اصطلاح نیز به صورتهای مختلف ترجمه شده است از آن جمله، غیردینی کردن، دنیوی سازی نامقدس شدن[18]، از قید کشیشی یا رهبانیت جدا شدن، دنیاپرست شدن، مادی شدن[19] ، دنیوی کردن و عرفی شدن[20] ،‌ که وجه مشترک همه آنها قداست و دین زدایی است.

    در میان اصطلاحات فوق، آنهایی که در آن از پسوند “سازی” و “کردن” استفاده شده است به دلیل متعدی بودن این قبیل افعال، وجود نوعی اراده و تصمیم برای دنیوی کردن یا ساختن را به ذهن متبادر می‌سازند که بنظر می‌رسد با مفهوم اصلی این واژه مغایرت داشته باشد. ظاهراً مناسب ترین معادل برای لغاتی که در انگلیسی به tion ختم می‌شوند، به کارگیری پسوند “شدن” است، چرا که این فعل (شدن – becoming ) ، بیانگر یک تغییر و تحول فراارادی با همان مضمونی است که در این اصطلاح منظور نظر است.

    در یک مقایسه کلی از میان معادل های پیشنهادی به درستی نمی توان معادل خاصی را انتخاب نمود چرا که هر کدام از این معادل ها معنای خاصی را به ذهن متبادر می کند که در بردارنده همه معانی نهفته در اندیشه سکولار نیست. لذا در تحقیق حاضر، از همان اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون استفاده می گردد.

     

    3-3- سکولار

    سکولار به کسی می‌گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد[21]. در زبان فارسی این واژه به “دنیوی”، “مادی”، “غیردینی” ،‌ “غیرمقدس” و “عرفی” ترجمه کرده اند[22].

    به هر حال با توجه به تمامی‌تعابیر متعددی که در ارتباط با ترجمه فارسی اصطلاحات سکولار، سکولاریزم و سکولاریزاسیون بیان گردید، لازم به یادآوری است که این اصطلاحات نه تنها در زبان فارسی دقیق تعریف نشده و برداشت های نسبتاً گوناگونی از معانی آنها وجود دارد، بلکه در غرب هم تعریف آنها به ویژه سکولاریزم ، بحث برانگیز و غیر روشن است. زیرا کاربرد و تعریف آنها در طول زمان تغییر کرده و مثل بسیاری از مفاهیم علوم انسانی تعریف آنها با توجه به حرکت تاریخی و جغرافیایی آنها معلوم می‌شود. در بحث تطور تاریخی مفهوم سکولاریزم،‌این مسائل روشن تر خواهند شد.

     

    4- تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون

    سکولاریزم و سکولاریزاسیون دو اصطلاح هم ریشه و در عین حال از نظر معنایی مختلف می‌باشند که تفاوتهای مهم آنها در کاربردهای عمومی‌و متون غیرفنی، بعضاً ملحوظ نظر قرار نمی‌گیرد و موجب می‌شود تا برداشت های نادرستی از آراء صاحب نظران در این زمینه، به دست آید. اهمیت درک تفاوت این دو از آن جاست که هر یک از این دو مفهوم، نسبت های متفاوتی با دین که موضوع محوری مورد اهتمامشان است،‌برقرار می‌سازند. سکولاریزاسیون (عرفی شدن) نظریه یا مجموعه نظریاتی است درباره دین و دینداری و تحولات آن دو در طول تاریخ،‌این مفهوم،‌در مقام توصیف و تبیین،‌از صیرورت و تحول یک واقعیت خبر می‌دهد و فرایندی اجتماعی است که در شرایط خاص و بر اثر یک سلسله عوامل اجتماعی،‌به جداسازی دین از دنیا می‌انجامد. این فرایند در متن جامعه رخ داده و از سنخ فکر و معرفت نمی‌باشد. اما سکولاریزم (عرفی گروی) به جهت همراه شدن با پسوند “گراییدن” ،‌تلاشی است ایدئولوژیک به منظور مقابله با باور و تعلق دینی و به عنوان یک ایده و طرز تفکر خاص،‌آگاهانه برای نیل به این مقصود تلاش می‌کند و در واقع به مثابه یک دین است.

    از اینرو دین و سکولاریزاسیون هیچگاه در مقابل هم قرار نمی‌گیرند؛ در حالیکه دین و سکولاریزم همواره در تعارض با یکدیگر قرار دارند، چرا که از یک جنس بوده و هر دو طالب نوعی ایمان، تعهد و سرسپردگی از سوی متولیان خویش قرار دارند[23].

    برایان ویلسون درباره ‌ تفاوت این دو چنین گفته است:

    «سکولاریزاسیون اساساً به فرایندی از نقصان و زوال فعالیتها، باورها،‌روش های اندیشه و نهادهای دینی مربوط است که عمدتاً با سایر فرایندهای تحول ساختاری اجتماعی یا به عنوان پیامد ناخواسته یا ناخودآگاه فرایندهای مزبور رخ می‌دهد، در حالی که سکولاریزم یا دنیوی گروی یا اعتقاد به اصالت دنیا،‌یک ایدئولوژی است. قائلان و مبلغان این ایدئولوژی همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماورای طبیعی و وسایط و کارکردهای مختص به آن را طرد و تخطئه می‌کنند و از اصول غیردینی و ضد دینی به عنوان مبنای اخلاق شخصی و سازمانی حمایت می‌کنند[24].»

     

    5 - تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون

    بی تردید بسیاری از صاحبنظران بر آنند که پدیده سکولاریزم پدیده ای است که موطن آن، غرب و بویژه غرب مسیحی می‌باشد و ریشه هایش نیز در اروپای مسیحی سده های میانه نهفته است . لذا در بحث تطور تاریخی این پدیده که البته مقصود ، تطور تاریخی “‌ اصطلاح ” سکولاریزم و سکولاریزاسیون می‌باشد سعی بر آنست که این مسأله از منظر غربی مسیحی و در نظر اندیشمندان آنان بررسی گردد .

    در ارتباط با جریان شکل گیری سکولاریزم و سکولاریزاسیون منابع مختلف غربی نظریات خاص خود را ارائه کردند. در این مبحث بیشترین تکیه گاه ما برای تبیین شکل گیری این پدیده ،نظریات برایان ویلسون می‌باشد . اما پیش از ورود به بحث ، باید خاطر نشان نمود که روند سکولاریزاسیون پیش از سکولاریزم بوده است ، از اینرو لازم است که ابتدا به جریان سکولاریزاسیون و شکل گیری آن در اروپا ، اشاره شود و سپس به تعریف سکولاریزم. برایان آر . ویلسون در ذیل مدخل سکولاریزاسیون، در مورد پیدایش این واژه چنین می‌گوید :

    « واژه سکولاریزاسیون در زبانهای اروپایی ، نخستین بار در مذاکراتی که منجر به صلح “وستفالی ” [25]در سال 1648 میلادی شد ، به کار برده شد ؛ در این معاهده از واژه عرفی شدن 2 برای وصف انتقال سرزمینهایی که قبلا تحت کنترل کلیسا بودند ، استفاده شد ؛ که این سرزمینها به مراجع سیاسی غیر روحانی انتقال می‌یافتند .

    پیش از این معاهده ، از واژه سکولاریس 3 استقاده می‌شد و اهل کلیسا از تمایز میان امور دینی و مقدس 4 و امور عرفی 5 برای طرح ادعای برتر بودن امور مقدس بهره می‌گرفتند. تمایز فوق تا حدی معادل با تمایز مفاهیم مسیحی امور ماوراء طبیعی از امور دنیوی 6 و غیر مقدس است . همچنین کلیسا از مدتها پیش ،میان کشیشهای «دینی » و کشیشهای عرفی ، یا میان روحانیونی که در چارچوب مراتب دینی عمل می‌کردند و آنها که در سطح گسترده تر جامعه فعالیت داشتند ، قائل به تفاوت بود . پس از آن ، واژه عرفی شدن به مفهومی‌متفاوت گرچه مرتبط با همان مفهوم اولیه به معاف و مرخص کردن روحانیان از قید عهد و پیمانشان برای خدمت به کلیسا اطلاق شد. این واژه در آن دوره ، دایره مفهومی‌گسترده تری نسبت به دلالت ضمنی و جامعه شناختی آن ، در قرن بیستم داشت .

    جامعه شناسان از این واژه برای دلالت بر فرایندهای گوناگون خارج شدن کنترل فضا ، زمان‌، تسهیلات ومنابع ، از دست مراجع دینی و جایگزینی اهداف ومقاصد این جهانی و روشهای تجربی به جای الگوهای آیینی و نمادین کنش که متوجه غایات ماوراء طبیعی و دیگر جهانی بودند ،‌ بهره می‌بردند. این تعبیر بعدها برای دلالت بر الگوی توسعه اجتماعی که جامعه شناسان اولیه مانند آگوست کنت (1857-1798 ) آن را پیش از رواج تعبیر سکولاریزاسیون در کاربردهای جامعه شناختی مطرح کرده بودند اختصاص یافت . در این فرآیند ،‌نهادهای گوناگون اجتماعی ، کم کم از یکدیگر تمایز یافته ، از چارچوبهای دینی رها شدند . این نهادها پیش از این ، از حیث عمل ، تحت مقررات دین بوده و تحت سلطه و الهام آن قرار داشتند . قبل از این تحول ، کنش اجتماعی (شامل کار ، تصمیم گیری ، روابط اجتماعی و روابط میان اشخاص ، مراحل قضاوت ، اجتماعی شدن ، نمایش ، پر کردن شکافها و مراحل گذار در دور حیات ) بر اساس ادراکات ماوراء طبیعی ، تنظیم می‌یافت .

    فرایند انفکاک ساختاری که نهادهای اجتماعی (اقتصاد ، سیاست ، اخلاق ، قضاء ،تعلیم و تربیت ، باز آفرینی ، حفظ بهداشت و سازمان خانواده )‌در آن به صورت اموری متمایز از هم به رسمیت شناخته می‌شوندو با استقلالی قابل توجه عمل می‌کنند ، فرایندی است که مفاهیم ماوراء طبیعی در آن ، تسلط بر امور انسانی را از دست می‌دهند و این الگویی است که به عنوان عرفی شدن شناخته شده است . مفاهیم ماوراء طبیعی کم کم از همه نهادهای اجتماعی به جز آنها که به توسعه معرفت اختصاص دارند و روابط خود را با مراتب ماوراء طبیعی حفظ می‌کنند ، کنار گذاشته شدند . این نهادها به دنبال تأثیر گذاری بر دیگر قلمروهای حیات اجتماعی بوده ، از آنها منفک می‌شوند و به صورتی فزاینده ، نهادهای دینی را احاطه می‌کنند . [26]»  

    ویلسون در ادامه از دشواری به دست دادن تعریفی جامع از سکولاریزاسیون خبر می‌دهدو یکی از دلایل این دشواری را وابسته بودن تعریف این مفهوم به تعاریف متکثر و گوناگون دین می‌داند ، وی پس از یادآوری این نکته که مفهوم سکولاریزاسیون فاقد یک تعریف قطعی و مورد اتفاق است ، چنین گفته است :

    « پدیده های هم بسته ای که این مفهوم به آنها اشاره دارد ، طیف اجتماعی گسترده ای را در بر می‌گیرند . وجه مشترک همه آنها عبارت است از توسل هرچه کمتر به توضیح و تبیین های ماوراء طبیعی ، توسل هر چه کمتر به منابعی که برای تأمین اهداف ماورأ طبیعی به کار می‌آید ، و حمایت هر چه کمتر از اعمال یا فعالیت هایی که رابطه با قوای ماورأ طبیعی یااتکا به این نیروها را تشویق و تبلیغ می‌کند.»[27]

    وی در پایان تعریف سکولاریزاسیون چنین می‌نویسد :

    « اگر بخواهیم سکولاریزاسیون را به اجمال تعریف کنیم ، می‌توانیم بگوییم : فرایندی است که طی آن وجدان دینی ، فعالیت های دینی و نهادهای دینی ، اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست می‌دهد ، و این بدان معناست که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده می‌شود و کارکرد اساسی در عملکرد جامعه با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی که اختصاصاً به امر ماوراء طبیعی عنایت دارند ، عقلانی می‌شود.[28]»

    علاوه بر کاهش نقش کارکردی و نهادی دین که بواسطه جریان سکولاریزاسیون صورت می‌پذیرد ، باید از کاهش نقش فرهنگی دین نیز نام برد . در این زمینه برخی از متفکران همچون پیتر برگر سکولاریزاسیون را به عنوان ؛ «جریانی که از آن طریق بخشهایی از جامعه و “ فرهنگ ” از اقتدار نهادها و سمبلهای دینی خارج می‌شوند» ، تعریف می‌کنند . بنابراین تعریف ، سکولاریزاسیون ، در کنار جنبه نهادی و قضایی ، شامل یک جنبه فرهنگی نیز می‌شود که ویژگیهای ذیل را از خود نشان میدهد:رهایی یک عده بازنماییهای جمعی از هر مرجع مذهبی ، ساخت و تشکیل معارفی که از دین مستقل می‌باشند ، ایجاد استقلال و خودرأیی در وجدان و رفتار فردی ، نسبت به آئینها و مقررات مذهبی[29].

    از اینرو ، قطعاً سکولاریزاسیون را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعی فرهنگی کلی دانست که به محدودیت نقش نهادی و فرهنگی دین منجر می‌شود [30].

    پس از گذری اجمالی بر تطور اصطلاح سکولاریزاسیون ، حال لازم می‌آید که ببینیم سکولاریزم به چه معناست و زمان بوجود آمدنش چه وقت بوده است .

    همانگونه که کمی‌پیشتر اشاره شد ، در طی فرایند سکولاریزاسیون ، نقش نهادی و کارکردی دین در صحنه اجتماع کاهش یافته و عملا دین به حاشیه رانده شد . اما تا پیش از قرن نوزده با وجود تمام جریانات سکولاریزاسیون دین ، اصطلاح سکولاریزم به عنوان یک مکتب و ایدئولوژی هنوز وضع نشده بود.

    تازه در اوایل قرن نوزدهم بود که برای اولین بار ، انجمن ها و گروههایی بنام “سکولار”در انگلستان بر پاشدند . بنابر تعریف دایره المعارف امریکانا، « سکولاریزم ابتدا به عنوان یک سیستم فلسفی رسمی‌،  بوسیله شخصی بنام « جورج . جی . هلی یاک»[31]  در حدود سال 1846 در انگلستان ایجاد شد . و لازمه و شرط اصلی آن نیز ، آزادی اندیشه بوده است و حق هر انسانی است که برای خود بیندیشد»[32] سپس در سال 1852 سازمانی بنام « سکولاریست ها» را پایه گذاری نمود . او نیز مثل بسیاری از همفکرانش کار خود را با نقد تورات آغاز کرد .وی نظریاتش را منظم کرده و در قالبی منسجم ، بدین شرح اعلام نمود .

    - علم تنها قلمرویست که در اختیار کامل انسان است . تنها حقیقتی که قابل محاسبه کردن است و می‌تواند بشر را صاحب اختیار سرنوشت خودش کند[33].

    - اخلاق از مسیحیت مستقل است . هرجا که یک هدف اخلاقی پیشنهاد می‌شود ، یک راه سکولار نیز برای آن هست .

    - بشر باید به عقل و خردو هر آن چه که خرد پایه می‌گذارد اعتماد کند ، هر چیز را با امیدواری امتحان کند ولی به هر آنچه که در قلمرو علم و تجربه نمی‌آید ، اعتماد نکند.

    - انسان باید بیاموزد که خیر همگانی ، و بحث آزاد پیرامون عقاید ، بالاترین ضامن حقیقت است . و تنها نظریه هایی که به این طریق به دست می‌آیند می‌بایست مورد توجه قرار گیرند . زیرا تنها این رویه قابل اعتماد است .

    - هر انسانی باید آزادی کامل فکرو عمل داشته باشد . و این آزادی می‌بایست با آزادی سایر افراد جامعه هم خوانی داشته باشد .

    - به جای باور به آنکه نابرابری این جهانی در جهان دیگر جبران می‌شود ، برابر شدن انسانها را وظیفه دانش این جهانی بداند . [34]

    از فقرات فوق ، آشکار می‌گردد که “ سکولاریزم ” به عنوان یک مکتب و ایدئولوژی ، فرآیند عصر جدید بوده است و لذا به عنوان یک اصطلاح و یک مکتب فکری، سال های سال ، نزدیک به دو قرن پس از جریانات سکولاریزاسیون جوامع اروپایی پدید آمد. سکولاریزم به مفهومی‌که ما امروزه می‌شناسیم ، به معنی آن است که نهادهای اجتماعی و سیاسی جامعه از قلمرو تسلط و اداره مذهب خارج شود[35]. به خصوص اینکه ،‌این رهاشدن از دین و کنار گذاشتن آن از صحنه معیشت و سیاست آگاهانه صورت می‌پذیرد.[36] یکی از عمده ترین عوامل فزاینده این ایدئولوژی ، رشد بی حدو حصر علم در عصر جدید بوده است . علم مدعی گشت که پاسخ دادن به مجهولات بشر را که پیش از آن بر عهده امور ماوراء طبیعی بود – اگر نه   بالفعل       حداقل ، بصورت بالقوه دارد و تمام مجهولات بشر را روزی پاسخ خواهد گفت . و به تعبیری خدای علم جای خدای آسمان ها را گرفت . در چنین فضایی است که جهان ، به قول ماکس وبر ، “ افسون زدایی ”[37] شده  و دنیای انسانها، دنیایی عقلانی و غیردینی شد[38] . « وهر گونه باور ماوراء طبیعی و هر آنچه که به دیدگاه آخرت گرایانه مربوط می‌شد ، ملغی اعلام گشت[39]. » تمامی‌مبانی و مقدمات تئوریکی که نظریه پردازان و جامعه شناسان دین آنرا تعیین و بررسی می‌نمایند، ‌همه برخاسته از سکولاریزم به عنوان یک ایدئولوژی ضد دین می‌باشد . و چون به منزله یک مکتب و مشرب فکری است ، لذا مبتنی بر مبانی و مقدماتی است که به عنوان پیش فرضهای آن یاد می‌شود[40]. این مبانی نظری  و پیش فرضها عبارتند از :

    - عقل محوری و عقل بسندگی[41] .

    - انسان گرایی[42] .

    - نسبی گرایی [43] ( در معرفت و نیز در قلمرو ارزشهای اخلاقی )

    -  سنت ستیزی[44] .

    - تجدد گرایی[45] .

    - اباحی گری [46]. ( آزادی  مطلق و بی حدو مرز )

    -  الحاد و بی دینی [47].

    -  علم پرستی [48].

    بنابراین ، از آنچه تا کنون در باب سکولاریزم در دنیای غرب رخ داد ، نخست به صورت یک پدیدار و فرایند اجتماعی نمایان شد ( سکولاریزاسیون ) ، و به تدریج شکل یک ایدئولوژی رسمی‌را به خودگرفته و با جامعه شناسان ، متکلمان و فلاسفه دین و دیگر نظریه پردازان دین رو به رو شد . اما اگر بخواهیم در باب سکولاریزاسیون و همینطور سکولاریزم ، دست به یک تعریف کلی و تاریخی بزنیم ، می‌توان گفت : « که آن ماجرای تاریخ غرب و جوهر جامعه جدید است که تمامیت عالم غربی را تا کنون راه برده  و هنوز هم کم و بیش راه  می‌برد[49].»

    این پدیده خاستگاه غربی داشته و در اروپای مسیحی پدید آمده است . چنانکه ویلسون در این باره معتقد است : «سکولاریزم مفهومی‌غربی است که اساساً فرایندی را که به خصوص به بارزترین وجه در طول قرن جاری ، در غرب رخ داده است ، توصیف می‌کند[50].»

     

    فصل دوم

    تطورتاریخی شکل گیری مفهوم سکولاریزاسیون

    در اندیشه مسیحی غربی

    1- مقدمه

    چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله کنونی، همانا غیر قدسی شدن و سکولار شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می‌باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت .

    رنسانس ، اصلاح مذهب ( جنبش پروتستانتیسم[51]) ، تفسیر نوین اندیشه دینی مسیحیت ، عصر روشنگری ، انقلابهای آمریکا و فرانسه ، پیدایش ناسیونالیسم و تبدیل امت مسیح به ملتهای مسیحی ،‌انقلاب صنعتی ، پیشرفت علوم طبیعی ، تکنولوژی ، رشد و تحول علوم پزشکی و علوم انسانی ، ظهور دموکراسی نوین ، ابزارهای جدید جنگ ، ارتباطات نوین ، برنامه بهداشت عمومی‌و آموزش همگانی ، نهضتهای جدید در فلسفه هنر و مذهب ، مسأله حقوق بشر و. . .  همگی اینها از عوامل بسیار مهم پدیده سکولاریزم در جوامع غربی می‌باشند . و در پرتو چنین عوامل و تحولاتی است که ادعا می‌شود انسان نوین ، متولد شده و جهان جدید سکولار حاصل آمده است[52].

    ایدئولوژی سکولاریزم ، با نظر به تمامی‌عوامل مذکور ، پدید آمده و در جهان غرب ریشه دوانیده است . اما آنچه که مهم است این است که علی رغم تمامی‌عوامل مذکوردر ایجاد فرهنگ سکولار ، ابتدا باید فهمید که بستر این عوامل مذکور چیست و در کجاست ؟ چنانکه از مباحث گذشته در باب فرایند سکولاریزاسیون آشکار است، این پدیده به لحاظ مفهومی‌ناظر به جوهر دین بوده و متأثر از بستر تاریخی اجتماعی تحقق آن است و از طرفی نیز تعاریف و ادبیات موجود درباره این مفهوم ، محدود بوده  و از تجربه خاص غربی مسیحی ، استنتاج شده است. در واقع ریشه لغوی و سیر تاریخی این مفهوم،‌پیوند و بستگی آن را به سنت مسیحی و بستر اجتماعی غربی به خوبی نشان می‌دهد. لذا در شناخت دقیق این پدیده و دستیابی به یک تعریف دقیق و واقع نما از آن ، باید به این نکات توجه کافی مبذول داشت . 

    بسیاری از نظریه پردازان و جامعه شناسان دین نیز ، مفهوم سکولاریزاسیون را همبسته   دین و بویژه دین مسیحیت دانسته اند واین امر به علت شدت بستگی میان تعریفی است که از دین دارند و با تعریفی که از سکولاریزاسیون می‌نمایند[53]. ویلسون با مسلم دانستن همین نسبت است که می‌گوید :« سکولاریزاسیون همان مسیحیت زدایی است[54] .»

    بنا به عقیده برخی از این نظریه پردازان ، بسیاری از عوامل اجتماعی اقتصادی ، در وقوع فرایند سکولاریزاسیون مؤثر بوده اند ؛ اما این عوامل بیشتر بر مسیحیت تأثیر گذاشته اند تا بر دین بطور عام ، چرا که این عوامل ، گرایشهایی را تقویت می‌کنند که در ذات سنت مسیحی وجود داشته است[55] .

    حتی پیتر برگر نیز در این زمینه صراحتاً معتقد است که «‌سنت مسیحی غرب ، تا چه اندازه توانسته است بذر سکولاریزم را در قلمرو خود بپراکند[56] .» البته این بدان معنا نیست که مسیحیت ، گرایش ذاتی و خود بخودی ، به تحول در جهت سکولاریزم دارد . بلکه به این معناست که عواملی که باعث ایجاد پدیده سکولاریزم شده اند ، گرایشهایی را تقویت و مطرح می‌کنند که در ذات سنت مسیحی وجود دارند [57]. حتی آن دسته از جامعه شناسان دین که عقلانیت جدید و به تبع آن صنعتی شدن و شهری شدن جوامع غربی را علل بروز پدیده سکولاریزم می‌دانند ، نیز معتقد به جود گرایشات سکولاریستی در سنت مسیحی هستند[58] . چرا که خودمسیحیت اساسا عقلانی شدن را در خود دارد . در مباحث آینده فصل کنونی ، سعی می‌کنیم که هر چند به اجمال به این مسائل اشاره کنیم .

     

    2- از مسیح (ع) تا مسیحیت

    تا کنون هیچ یک از منابع و مراجع ، مدعی بر این نیستند که عیسی ( ع) و مسیحیان نخست ، مدعی آوردن دین جدید بوده و یا نسخ شریعت موسی (ع) را اعلام داشته اند ، بلکه همگان بر این باورند که آنان دل نگران از بی روح شدن شرایع دینی ، مبلغین نجات از طریق ایمان به فیض الهی بوده اند . مسیحیان اولیه ، معتقد بودند که شریعتی بودن دین و انتظار نجات از طریق عمل به شرایع ، به معنای دریافت اجر و پاداش از خداوند در ازای عمل به دستوراتش است . این تلقی ، ایمان را به نوعی تجارت بدل می‌سازد که بابرداشت مسیحیان از خدای پدر مآب مغایرت دارد[59] .

    زندگی و تعالیم عیسی (ع) ، سراسر در کلمه محبت خلاصه می‌شد[60]،  یوحنای [61] رسول در تأکید بر جوهر رسالت عیسی ، یعنی محبت و تقوا ، تنها همین عبارت مسیح راتکرار می‌کرد که : «ای فرزندان من ، همدیگر را محبت نمایید .» ‌و نیز می‌گفت : «اگر تنها همین یک جمله رعایت شود ، انسان را چیز دیگری لازم نیست[62] .» در میان اندیشمندان و مفسران دین  مسیحیت ، مسائلی این چنین که بر عدم شریعتی بودن دین مسیح صحه می‌گذارند ، نظرات متعددی وجود دارد از جمله هگل در این باره معتقد است :

    « از نظر مسیح ( ع‌) ، ارزش در آمادگی قلبی و درونی برای گرویدن به تقواست و نه در به جای آوردن ریاکارانه اعمالی ظاهری به نام شریعت ” .5 این رسالت عیسی را حتی نزدیکانش و حواریونش هم تا آخرین دقایق حیاتش ، درک نکردند واو را به خطا ، احیاء کننده ‌ دولت اسرائیل دانستند[63]. »

    پیروان و همراهان مسیح ( ع) در زمان حیاتش که از چند صد نفریهودی امی‌افزون نگردیدند[64]، هیچگاه به عنوان متولیان دین جدید شناخته نشدند و در حالیکه تا مدتها نیز به عنوان شاخه ای از یهودیان مؤمن به مسیح به شمار می‌آمدند ، هیچ اصرار و تلاشی برای اثبات هویت مستقل آئین خویش به خرج ندادند[65].

    آنچه از حیات سراسر رنج مسیح (ع) بر جای ماند ، تعدادی حواری و اندک یهودیانی بود که با مشاهده یا استماع شرح معجزات او ، در سلک پیروان و مریدان او در می‌آمدند و پیام محبت و تقوای[66]  او را منتشر می‌ساختند ؛‌آنان مدعی بودند که مسیح در آخرین ظهورش پس از رستاخیز[67]، پیروانش را موظف نمود تا پیامش را به اقصای ربع مسکون برسانند[68] . این ابلاغ سنگ بنای همان مسیحیتی گردید که گفته می‌شود ، به تدریج از طریق رسولان و خصوصا پولس رسول شکل داده شد .

    چنانکه پیشتر اشاره شد ، هگل نیز از جمله کسانی است که میان پیام مسیح (ع) و شریعتی که پس از او به عنوان مسیحیت پدید آمد ، تمایز و بلکه تنافر قائل شده است ؛ او می‌گوید : «لحن پیام عیسی قبل از رستاخیز که حاوی نصایح بردباری و محبت است ، با فرامین پس از رستاخیز که به تبلیغ نام و نشر آموزه هایش فرمان می‌دهد ، به کلی متفاوت است . پیام های نخست با آموزگار تقوا تناسب دارد ، در حالیکه پیامهای پس از رستاخیز ، بیانگر خواست خدایگان شریعت است [69]. »

  • فهرست و منابع پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب

    فهرست:

    مقدمه ....................................................................................................................................................... 1

    فصل اول؛ واژه شناسی سکولاریزم وسکولاریزاسیون......................................................................

    1- ریشه لغوی ........................................................................................................................................ 6

    2- معادل‌های واژه سکولار....................................................................................................................... 6

    3- معادل‌های فارسی............................................................................................................................... 8

    3-1 ؛ سکولاریزم...................................................................................................................................... 8

    3-2 ؛ سکولاریزاسیون.............................................................................................................................. 9

    3-3 ؛ سکولار............................................................................................................................................ 9

    4- تفاوت سکولاریزم وسکولاریزاسیون................................................................................................... 10

    5- تطورتاریخی اصطلاح سکولاریزم وسکولاریزاسیون........................................................................... 12

    فصل دوم:تطورتاریخی شکل‌گیری مفهوم سکولاریزاسیون دراندیشه مسیحی غربی..............

    1- مقدمه.................................................................................................................................................. 20

    2- ازمسیح(ع)تامسیحیت........................................................................................................................ 22

    3- ازدنیوی شدن مسیحیت تا سکولاریزاسیون جامعه مسیحی............................................................ 26

    3-1- دنیوی شدن مسیحیت.................................................................................................................. 26

    3-1-1- تحریرکتاب مقدس.................................................................................................................... 31

    3-1-2- شکل‌گیری کلیسا...................................................................................................................... 34

    3-2- سکولاریزاسیون جامعه مسیحی.................................................................................................... 38

    یک

    3-2-1- جوهرمستعدمسیحیت............................................................................................................... 39

    3-2-2- سرگذشت تاریخی مسیحیت................................................................................................... 40

    3- منشأ نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی مسیحی................................................................ 41

    3-1- قدرت دولت،قدرت کلیسا.............................................................................................................. 41

    3-2- برتری کلیسابرحکومت.................................................................................................................. 43

    3-3- دواعی برتری کلیسا بر حکومت.................................................................................................... 44

    4- طرح نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی مسیحی................................................................ 45

    4-1- نظریه سنت توماس آکویناس درطرح حکومت سکولار............................................................... 46

    5- تلاش برای گذرازاندیشه نظام الهی بشری،به اندیشه نظام بشری............................................... 48

    6- گسترش فرهنگ مسیحی ، گامی به سوی رنسانس......................................................................... 52

    فصل سوم: نگاه رنسانس درباره انسان...............................................................................................

    1- ویژگی عمومی رنسانس..................................................................................................................... 56

    2- نگاه رنسانس درباره انسان................................................................................................................... 59

    2-1- مدخل............................................................................................................................................. 59

    2-2- ریشه لغوی ومعنایی اومانیسم....................................................................................................... 62

    3- زمینه انجیلی انسنان گرایی رنسانس................................................................................................ 65

    3-1- سنت یهودی.................................................................................................................................. 65

    3-2- سنت کلاسیک............................................................................................................................... 68

    3-3- سنت انجیلی.................................................................................................................................. 70

    4- تأثیر تفکر افلاطونی بر نگاه رنسانس درباره انسان........................................................................... 73    

    5- نتیجه بحث......................................................................................................................................... 78    

    فصل چهارم:مروری برروندسکولاریزاسیون درنهضت اصلاح دین .................................................

    1- کلیات.................................................................................................................................................. 82

    دو

    2- مؤلفه‌های فرهنگ سکولاردراندیشه اصلاح دین .............................................................................. 89

    2-1- نگرش مثبت به دنیا....................................................................................................................... 89

    2-1-1- تأکیدجدیدبرآموزه آفرینش ونجات............................................................................................ 90

    2-1-2- احیای اندیشه دعوت دنیوی ازفردمسیحی............................................................................... 91

    2-2- اخلاق کاردرآئین پروتستان........................................................................................................... 93

    2-3- ریشه‌های سرمایه‌داری................................................................................................................... 95

    3- نتیجه بحث......................................................................................................................................... 97

    فصل پنجم : تأثیر عصر روشنگری بر بینش سکولار.......................................................................

    1- مقدمه ................................................................................................................................................. 100

    2- تأثیر اندیشه عصر روشنگری بر بینش سکولار.................................................................................. 103

    3- مؤلفه های مهم فرهنگ سکولار در عصر روشنگری......................................................................... 105

    3-1- دئیسم............................................................................................................................................. 105

    3-2- نظریه پیشرفت............................................................................................................................... 109

    4- نتیجه بحث......................................................................................................................................... 113

    خلاصه و نتیجه گیری........................................................................................................................... 115

    منابع و مآخذ.......................................................................................................................................... ........

    منابع فارسی ............................................................................................................................................ 120  

    منابع لاتین............................................................................................................................................... 124  

    سه

     

     

    منبع:

    1- احمدی، بابک، معمای مدرنیته، تهران، نشر مرکز، 1380

    2- استکهاوس، ماکس، ل. «سیاست و دین»، (از کتاب دایره المعارف دین زیرنظر میرچا الیاده)، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران، نشر طرح نو، 1374.

    3- آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین مسیح، تهران، نشر مرکز، 1368.

    4-  الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه ‌ بهاء الدین خرمشاهی و دیگران، تهران، نشر طرح نو، 1374.

    5- باربور. ایان. علم و دین ، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و دیگران ، تهران، نشر طرح نو، 1374.

    6- بارنز، ه. و بکر، ه، تاریخ اندیشه های اجتماعی، ترجمه جواد یوسفیان و علی اصغر مجیدی، تهران، نشر کتابهای جیبی، 1358.

    7-  بخشایشی اردستانی، احمد، «پیدایش سکولاریزم»، تهران، فصلنامه کتاب نقد شماره 1.

    8- براون، کالین، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه طه طاووس میکائیلیان، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1375.

    9- برقعی، محمد، سکولاریسم ازنظر تا عمل، تهران، نشر قطره، 1381.

    10-  باطنی، محمدرضا، فرهنگ انگلیسی – فارسی (ویرایش 2) تهران ، نشر فرهنگ معاصر، 1376.

    11-  بریجانیان، ماری، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، ویراسته بهاءالدین خرمشاهی، تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1373.

    12-   بورکهارت، یاکوب، فرهنگ رنسانس در ایتالیا، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، نشر طرح نو، 1376.

    13-  بوری، جی. بی. تاریخ آزادی فکر، ترجمه حمید نیرنوری، تهران، نشر کتابخانه دانش، 1329.

    14- پاپکین، ریچارد، کلیات فلسفه، ترجمه ‌جلال الدین مجتبوی، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1356.

    15- پولادی، کمال، تاریخ اندیشه سیاسی درغرب (از سقراط تا ماکیاول)، تهران، نشر مرکز، 1382.

    16- تنیدل، گلن، فلسفه سیاسی چیست، ترجمه محمود صدری، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1374.

    17- تیلیش، پل، الهیات فرهنگ، ترجمه مراد فرهادپور و فضل الله پاکزاد، تهران، طرح نو، 1376.

    18- جعفری، محمدتقی، «تحقیق و بررسی سکولاریزم»، تهران، فصلنامه قبسات، 1375.

    19- جهانبگلو، رامین، ماکیاول و اندیشه رنسانس، تهران، نشر مرکز، 1372.

    20- ، مدرنیته،دموکراسی و روشنفکران ، تهران ، نشر مرکز، 1372.

    21-  داوری اردکانی، رضا، «سکولاریزم و فرهنگ»، تهران، فصلنامه فرهنگ شماره 21.

    22- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن (قیصر و مسیح)، ترجمه پرویز داریوش، تهران، انتشارات و آموزش اسلامی، 1370.

    23- دیویس، تونی، اومانیسم، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، 1378.

    24- رادها کریشنان، سرواپلی، مذهب درشرق و غرب، ترجمه فریدون گرگانی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، 1344.

    25- راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، (2جلد)، ترجمه نجف دریابندری،  تهران، نشر پرواز، 1365.

    26- ربانی گلپایگانی، علی، ریشه ها و نشانه های سکولاریزم، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381.

    27- رشاد، علی اکبر، «دلایل پیدایی و پایانی سکولاریزم»، تهران، فصلنامه کتاب نقد، شماره 1.

    28- ژیلسون، اتین، خدا و فلسفه، ترجمه شهرام پازوکی، تهران، نشر حقیقت، 1374.

    29- ، نقد تفکر فلسفی غرب، ترجمه احمد احمدی، تهران، نشر حکمت، 1357.

    30- سروش، عبدالکریم، «معنا و مبنای سکولاریزم»، تهران، فصلنامه کیان شماره 26.

    31- سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، مسیحیت، قم، نشر نگاه نو،  1381.

    32-) سعیدی، علی، «مبانی و لوازم کلامی سکولاریزم»، تهران، فصلنامه کتاب نقد، شماره 1.

    33- شریعتمداری، حمیدرضا، سکولاریزم درجهان عرب، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1382.

    34- شجاعی زند، علیرضا، دین، جامعه و عرفی شدن، جستارهایی درجامعه شناسی دین، تهران، نشر مرکز، 1380.

    35- طباطبایی، جواد، مفهوم ولایت مطلقه دراندیشه سده های میانه، تهران، مؤسسه پژوهشی نگاه معاصر، 1380.

    36- فرهادپور، مراد، «نکاتی پیرامون سکولاریزم»، تهران، فصلنامه کیان (شماره 26)

    37- قدردان قراملک، محمدحسن، سکولاریزم درمسیحیت و اسلام، حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1380.

    38- کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه غرب از دکارت تا لایب نیتس، ترجمه غلامرضا اعوانی ، تهران، نشر سروش ، 1380.

    39- ،  فریدریش نیچه، فیلسوف فرهنگ، ترجمه علیرضا بهبهانی و علی اصغر حلبی، تهران، انتشارات بهبهانی، 1371.

    40- کارپنتر، همفری، عیسی، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نشر طرح نو، 1374.

    41- کانت ، امانوئل، در پاسخ به روشن نگری چیست، ترجمه سیروس آرین پور،تهران، نشر آگاه، 1377.

    42- کرنز، ارل، سرگذشت مسیحیت درطول تاریخ، ترجمه آرمان رشدی، تهران، نشر آموزشگاه کتاب مقدس، 1994،

    43- گواهی، عبدالرحیم، فرهنگ ادیان، بهاء‌الدین خرمشاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1374.

    44- لسلی دانستن، جی، آیین پروتستان، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377.

    45- محمدی مجید، دین علیه ایمان؛ مباحثی در جامعه شناسی دین، تهران، نشر کویر، 1378.

    46- مددپور ، محمد، سیرحکمت و هنر مسیحی (عصر خرد)، تهران، نشر سوره مهر، 1382.

    47- مک کونیکا، جیمز، اراسموس، ترجمه عبدالله کوثری، تهران، نشر طرح نو، 1374.

    48- مک گراث، آلیستر، مقدمه ای برتفکر نهضت ا صلاح دین، ترجمه بهروز حدادی، قم، مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان و مذاهب، 1382.

    49- میلر، و. م، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، لیپسیک آلمان، 1931.

    50- وبر، ماکس، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران، نشر علمی فرهنگی، چاپ اول 1373.

    51- ویلسون، برایان. آر، «سکولاریزاسیون»، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران، نشر طرح نو 1374.

    52- ویلم، ژان، پل، جامعه شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، نشر تبیان، 1377.

    53- هگل، فریدریش ویلهلم، استقرار شریعت در مذهب مسیح، ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر آگاه، 1369.

    54- همتی، همایون، «ناکامی در تبیین معنا و مبنای سکولاریزم»، تهران، فصلنامه کتاب نقد، ش 1.

    55- ، «سکولاریزم و اندیشه دینی درجهان معاصر»، تهران، فصلنامه قبسات، 1375.

    56- همیلتون، ملکلم، جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر تبیان، 1377.

    57- هوردرن، ویلیام، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طه طاووس میکائیلیان، تهران، نشر علمی فرهنگی 1368.

    58- کتاب مقدس ، عهد عتیق برگزیده فارسی ، (براساس کتاب مقدس اورشلیم) ، ترجمه پیروز سیار، تهران ، نشر نی، 1380.

     

    منابع لاتین

    1- Adorno, T.W.Dialectic of Enlightement, London, 1973

    2- Berger, peter, The social Reality of Religion, Hamonds worth: penguin, 1973.

    3- Eliade, Mircea, Cosmos and History, trans. Willard R. Trask, New York, C. 1959.

    4- __________, Encyclopaedia of Religion, U.S.A, 1987.

    5- Encyclopaedia of Britannica, 15th. Edition, Chicago, 1994, Vol 9.10 . 20.

    6- Encyclopaedia of Americana, International Edition, New York, 1829, Vol. 24.

    7- Forod, D, Introduction to Modern Christianity Theology: the Modern Theologians, (Basil Black well, 19, Vol. I), 1988.

    8- Glover, W.B, Bibilcal Origin of Modren Secular Calture, An Essay Interpertation of Western History, New York 1975.

    9- Kristeller, Paul Oskar, Renaissance Thought, New York 1961.

    10- ___________________, The philosophy of Marsilio Ficino, New York, 1943.

    11- Norman, Edward, Secularization, New Century Theology, London – New York, continum, 2002.

    12- May,J, Lewis. The European Mind, 1680-1715, London, 1953.

    13- Palmer, R.R. Catholics and Unbelievers in Eighteenth Century France, New York, 1961.

    14- Pico Della Mirandolla, Giovanni, on the Dignity of Man, trans. Charles Genn Wallis, Indianapolis, 1965.

    15- Stephen , Leslie, History of English Thought in the Eighteenth Century 3rd. New York, 1902.

    16- Trinkaus, Charles, In our Image and Likeness, New York 1931.

    17- ,_________, A Humanist’s Image of Humanism, New York 1937.

    18- Turner, B. S. Religion and Social Theory, New York, 1983.

    19- Voegelin, Eric, Order and History, Baton Rouge, C. 1956.

    20- Wilson, Bryan. R, Contemporary Transformation of Religion, Oxford, Clarendon press, 1979.

    21- ,_________, “Secularization” , in : Mircea Eliade, (ed), The Encyclopaedia of Religion, U.S.A, 1987.

    22- ,_________, Religion in Secular Society, in: Robertson, Roland. (ed) Sociology of Religion, England : penguin, 1969.

    23- Weber, Max, The Theory of Social and Economic Organization, London 1987.

     

    از دیگر آثار منتشر شده ویلیس بی.گلاور بدین قرار است:

    W.B. Glover, Evangelical Non Conformists and Higher Criticism in the Nineteenth Centary, (London, 1954).

    ________, Libera (Education and the Christian Intellectual Tradition. (Macon GA, 1982).

    _________, Human Nature and the State in Hobbes, (Journal of the History of philosophy, 1966).

    _________, God and thomas Hobbes, (Oxford, 1965).

پروپوزال در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, گزارش سمینار در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, تز دکترا در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, رساله در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, پایان نامه در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, تحقیق در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, مقاله در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, پروژه دانشجویی در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, تحقیق دانشجویی در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, مقاله دانشجویی در مورد پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب, پروژه دانشجویی درباره پایان نامه ریشه های مسیحی فرهنگ سکولار جدید غرب
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت