پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ

تعداد صفحات: 312 فرمت فایل: word کد فایل: 2236
سال: 1388 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۳۸,۴۰۰ تومان
قیمت: ۳۲,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ

    پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد

    در رشته زبان و ادبیات فارسی 

    فصل اول :

    زندگینامه سه شاعر

    (ابونواس، منوچهری ، حافظ)
    ابونواس

    ابونواس حسن بن‌هانی بن عبدالاول بن صباح مکنّی به ابونواس، از شاعران برجسته ی دوره ی عباسی بود. وی در یکی از روستاهای اطراف اهوازدر سال 145 ه.ق بدنیا آمد. در مورد ملیت پدرش‌هانی روایات مختلفی ذکر کرده اند. بعضی‌ها می‌گویند از مردم دمشق و جزو سپاهیان مروان آخرین خلفای عباسی بود. عده ای دیگر هم او را ایرانی الاصل خوانده اند. اما مادرش جلبان مسلما ایرانی است.

    هنگامیکه ابونواس دو یا شش ساله بود به همراه پدر و مادر به بصره آمد. شهری که ابونواس پس از این سفر تا سن سی سالگی در آنجا اقامت گزید. چون حسن به سن درس خواندن رسید، پدر او را نزد کسی فرستاد تا قرآن را به او تعلیم دهد. پس از مدت کوتاهی پدر او بمرد و مادر سرپرستی او را بر عهده گرفت. او مجبور شد حسن را بعلت تهیدستی به مغاز عطاری بفرستد، تا با مزد اندکی که از عودتراشی عاید او می‌شد، به امرار معاش خانواده کمک کند. اما با اینکه ابونواس در بازار دستهایش به کار عود تراشی مشغول بود، لیکن دلش همچنان شیفته ی علم و ادب بود. بصره، شهر محل سکونت او، که در آن زمان از مراکز علم و فرهنگ بود، محدثان و راویانی مطلع، چون اصمعی و ابوعبیده، و نحویان و لغت شناسان بنامی چون ابوزید انصاری را در خود می‌دید. این مساله باعث شد که شیفتگان این علوم از هر جایی به جانب بصره روانه شوند. ابونواس هم که بسیار شیفته ی علم و دانش بود، فرصت را مغتنم شمرد و نزد ابوعبیده و خلف الأحمر پیشوای اهل لغت رفت و زانوی شاگردی زد. وی در آموختن علم و دانش بسیار کوشا و خستگی ناپذیر بود، بطوریکه ابن خلکان در تاریخ خود از اسماعیل بن نوبخت روایت می‌کند که گفت: «هیچ کس را ندیدم که دامنه ی علمش از ابونواس گسترده تر یا محفوظاتش از او بیشتر باشد، با آنکه کتاب اندکی در اختیار داشت».(1) خلف الأحمر استاد او در این راه کمک شایانی به او کرد، وی همچنین به ابونواس اجازۀ سرودن شعر نداد، تا آنگاه که او ابیات فراوانی از نیکوترین اشعار عرب را از بر کرد.

    در دوره ی عباسی لهو و لعب و بی بند و باری رواج عام یافته بود. درهر شهر ودیاری ازقلمرو حکومت اسلامی، بویژه بغداد و بصره، بانگ نوشانوش باده گساران به گوش   می‌رسید. ابونواس که دراین زمان تازه به دوران جوانی خود پا گذاشته بود، خیلی زود شیفته ی مجالس و محافل باده گساری شد. او درهمین مجالس با شاعر دیگری به نام والبه بن حباب آشنا شد. والبه که خود سرآمد عشرتجویان زمان بود آتش هوی و هوس را در او افروخته تر کرد و چنان ابونواس را برانجام این گونه اعمال برانگیخت که در بی‌بندوباری ولاابالیگری همتای او شد. اما همۀ این عوامل باعث نشد تا ابونواس از آموختن علم بازماند و با اینکه پیوسته به مجالس باده گساری وفسق و فجور رفت و آمد داشت، به علم آموزی نیز اشتغال می‌ورزید ابونواس برای اینکه به زبان عربی کاملا مسلط شود مدتی را در بادیه میان اعراب بدوی گذراند.

    بعد از این دوران او با تکیه بر علم ودانش خود راهی بغداد شد تا در آنجا مالی گرد بیاورد و به وسیلۀ آن مخارج عیش و نوش خود را تأمین نماید. ورود او به بغداد در حدود سال 179 ه.ق اتفاق افتاد. در همین زمان‌هارون الرشید هم موفق شد تا زمام خلافت را بدست گیرد. خاندان برمکیان در آن ایام عهده دارمنصب وزارت بوده و رتق و فتق بیشتر امور مربوط به خلافت توسط آنان صورت می‌گرفت. ابونواس برمکیان را مدح کرد و از آنها جوائز و صلات گرانبها دریافت کرد. اما بعد از مدت اندکی از آنان نومید شد و به آل ربیع پیوست. آل ربیع خاندانی صاحب جاه و ثروت بودند که با برمکیان رقابت می‌کردند. بیشترین مدایح ابونواس متعلق به آل ربیع می‌باشد و جوائز بسیاری نیز از سوی آنان به ابونواس اهدا شد.

    ابونواس بدلیل شیوه ی زندگیش در اوایل کار چندان مایل نبود که به دربار نزدیک شود. اما پس از سرکوبی برمکیان و به قدرت رسیدن فضل بن ربیع به وسیله ی او به دربار خلافت نزدیک شد.این واقعه که در سال 187 ه.ق اتفاق افتاده بود، با پیروزی‌هارون‌الرشید بر قیصر روم مصادف شد. ابونواس خلیفه را بخاطر این پیروزی مدح کرد و از این پس بود که شاعر قصاید دیگری نیز در مدح‌هارون سرود. اما طولی نکشید که رفاه و آسایش او به رنج و ناکامی مبدل شد و خلیفه ابونواس را بخاطر باده‌گساری بی رویه و متهم شدنش به زندقه و نیز برای قصیده ای که در ذم قبایل عدنان سرود، بر او خشم گرفت و او را به زندان افکند. حبس او چهار ماه به طول انجامید. ابونواس که تا آن زمان چنین وضع مشقت بار و طاقت فرسایی را در زندگی تجربه نکرده بود، از این وضع به تنگ آمد.بنابراین با سرودن چندین قصیده از خلیفه پوزش خواهی و طلب عفو و بخشش می‌کند.

    وقتی از زندان آزاد شد قصد کرد تا به مانند گذشته به باده گساری و عیش و نوش روی بیاورد، اما با دست خالی چنین امکانی برایش فراهم نبود. بنابراین راهی مصر شد و در آنجا به خصیب، امیر مصر که متولی دیوان خراج بود، پیوست. ابونواس خصیب را برای کسب صله و جوائز مدح کرد. امیر هم به او جوائزی عطا کرد. اما چون این جوائز و صلات با آنچه در بغداد نصیب او شد برابری نمی کرد، تصمیم گرفت دوباره به بغداد برگردد، ابونواس هنگامی که به بغداد رسید، زبان به هجو امیر خصیب گشود و از او بخاطر بخل و عدم بخشش فراوان به بدی یاد کرد.

    بعد از گذشت چند صباحی از بازگشت او به بغداد، چیزی طول نکشید که اوضاع بروفق مراد او شد و آرزویی که همیشه در دل داشت برآورده شد. او بعد از آشنایی با امین در دورۀ جوانی، پیوسته آرزو می‌کرد، امین بر تخت خلافت نشسته تا او نیز از این طریق بتواند به ساز و نوایی برسد. بنابراین اکنون که آرزوی دیرینه ی او به مرحلۀ عمل رسیده و یار و ندیم یکدل او در شراب خواری بر تخت نشسته بود، شادمانه و به آواز بلند باده نوشی خود را عیان کرده و میگفت؛(2)

    الا فاسقنی خمرا و قل لی هی الخمر

    ولا تسقنی سرا اذا أمکن الجهر

    اما این اوضاع بیش از دو سال بطول نینجامید و با بالا گرفتن اختلافات امین با مأمون برادرش، حسن بن سهل که از طرفداران مأمون بود، با تکیه بر همین بیت ابونواس، قتل امین را جایز اعلام کرد. هنگامی که این سخن به گوش امین رسید، برخود بیمناک شد وبرای اینکه منتقدان خود را خاموش کند، ابونواس را به زندان افکند. امین پس از سه ماه با این پیش شرط که دیگر باده گساری نکند، او را آزاد کرد.

    پس از مرگ امین درسال 198 ه.ق ابونواس به شدت نا امید و محزون شد و چون به پیری نیز نزدیک شده بود از اعمال گذشته اش پشیمان شد و توبه کرد. او مابقی عمرش را با تکیه بر عفو خداوند به زهد و عبادت گذراند. تا سرانجام درسن 54 سالگی در بغداد وفات یافت. از ابونواس دیوان شعری برجا مانده که به چندین بخش شامل: خمریات، غزلیات، مدایح، هجویات، وصفیات، طردیات، زهدیات تقسیم بندی شده است. دیوان او بارها در بیروت و قاهره به چاپ رسیده است.

    منوچهری

    ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد از جمله شاعران خوش قریحۀ فارسی در نیمۀ اول قرن پنجم هجری است. تخلص وی یعنی منوچهری ظاهرا از نام ، فلک المعالی منوچهر بن قابوس گرفته شده است، گویا شاعر در اوایل کارش به خدمت این امیر زیاری مشغول بوده و از این جهت بر نام خود را نیز از نام همین امیر اخذ کرده است. پس از فوت فلک‌المعالی از مازندران آهنگ ری کرد و در آنجا به خدمت علی بن عمران و طاهر دبیر عمید عراق از جانب سلطان مسعود رسید. منوچهری در قصیده ای که در مدح علی بن عمران به مطلع زیر سروده به این سفر خود اشاره کرده و می‌گوید:(3)

    سوی تاج عمرانیان هم بدینسان

    بیامد منوچهری دامغانی

    او پس از عزل طاهر و آمدن بو سهل حمدوی به جای وی و در اثنای جنگ علی بن عمران با علاء الدوله کاکویه و به وزارت رسیدن احمد عبدالصمد که در حدود سال 424 ه.ق رخ داد. عازم دربار مسعود غزنوی شد. از میان اشعار شاعر چنین برداشت می‌شود که او قبل از این سفر از طریق اطرافیان سلطان با او در ارتباط بوده و به همین دلیل سلطان او را از ری بر پشت پیل به حضور طلبیده است. منوچهری به دستور سلطان مسعود و به امید فضل و بخشش او و نیز به پشتگرمی احمد عبدالصمد وزیردانش دوست سلطان، قدم در راه نهاد و به درگاه سلطان رسید. از این زمان به بعد تا پایان عمر، شاعر در رکاب سلطان مسعود باقی ماند و زبان به مدح او گشود.

    منوچهری به دلیل حضور در میدان‌های نبرد به همراه سلطان توصیف‌های فراوانی از صحنه‌های نبرد در اشعار خود آورده است. وی همچنین افراد سرشناس زیادی را که در دربار به خدمت سلطان مشغول بودند مدح گفته، که از جمله آنها می‌توان به بوسهل زوزنی، ابوالقاسم کثیر، عنصری، ابوحرب بختیار و ... اشاره کرد. منوچهری شاعری لطیف طبع و شیرین بیان است. او بدلیل انس با طبیعت، هرآنچه را که در طبیعت به چشم عیان رویت می‌کرد، به ذهن وقاد خود می‌سپرد و سپس دریافت‌های ذهنش را با قلمی توانا در قالب تشبیهات دقیق به تصویر می‌کشید. منوچهری پیوسته اشعار خود را به چاشنی معلوماتش آمیخته می‌کرد و این موضوع باعث پیچیدگی اشعار او شده است. او همچنین در زمینه ابداع و نوآوری قالب مسمط را اختراع کرد و خود نیز این قالب را به اوج رساند به طرزی که مقلدین او هنوز نتوانسته اند به اوج سخن وی برسند.

    آنچه که درمورد شخصیت منوچهری با توجه به اشعارش می‌توان فهمید اینست که وی انسانی شاد و امیدوار به بخشش خداوند است و هرگز شادی حال را به آینده نامعلوم وا نمی گذارد.

    منوچهری در دیوانش در انواع قالب‌ های ادبی شامل: قطعه، قصیده، مسمط، رباعی، دوبیتی و ... طبع آزمایی کرده است. او در اشعارش به توصیف طبیعت و همچنین وصف شراب پرداخته، که در این دو مورد، بیشتر از شعرای عرب تأثیر پذیرفته است. دیوان منوچهری توسط دکتر محمد دبیرسیاقی تصحیح شده و بارها به چاپ رسیده است.

    حافظ

    خواجه شمس الدین محمد متخلص به حافظ، یکی از بزرگترین شاعران ایران و جهان است. وی در قرن هشتم هجری زندگی می‌کرد. در غالب مأخذها نام پدر او را بهاء الدین نوشته اند و ممکن است بهاءالدین علی الرسم لقب او بوده باشد. براساس آنچه تذکره‌نویسان آورده اند، نیاکان او از کوهپایه‌های اصفهان به شیراز کوچ کرده اند. پدر او شغل بازرگانی داشت و مادرش از اهل کازرون، و خانه ایشان در دروازه کازرون واقع شده بود. گویا بهاء الدین فرزندان دیگری هم داشته که همگی از حافظ بزرگتر بوده اند. با مرگ پدر فرزندان پراکنده شدند و جز حافظ کم سن و سال کسی از ایشان در کنار مادر نماند. بنابراین زندگی بر او و مادرش سخت گردید تا اینکه اندکی بزرگتر شد و در نانوایی محله بخمیرگیری مشغول شد. او از این راه توانست، تا حد زیادی به زندگیشان سرو سامان بخشد. حافظ با اینکه به کار و فعالیت مشغول بود، هرگز خیال و سودای آموختن علم و کسب کمالات علمی و معنوی را به دست فراموشی نسپرد. به همین جهت هم او همزمان با فعالیت در نانوایی به تحصیل علم نیز می‌پرداخت

    شیراز در آن روزگار یکی از مراکز مهم علمی و ادبی ایران و همینطور جهان اسلام به حساب می‌آمد. و این خوشبختی نصیب حافظ شد تا بتواند به آسانی مجالس درس بسیاری از عالمان و ادیبان زمان خود را تجربه کند. او همچنین کتابهای مهم دینی و ادبی از قبیل؛ کشاف زمخشری و مطالع الانظار قاضی بیضاوی و مفتاح العلوم سکاکی و امثال آنها را نزد عالمان و ادیبان بزرگ خواند و فرا گرفت.

    یکی از اساتید حافظ قوام الدین ابوالبقاء عبدالله بن محمود مشهور به ابن الفقیه النجم عالم و فقیه بزرگ قرن هشتم است. قوام الدین عالم به قراآت سبع بود بنابراین حافظ را نیز بر یادگیری این موضوعات ترغیب کرد. حافظ که شیفته ی یادگیری بود، در حفظ قرآن آنقدر ممارست ورزید تا به چهارده نمونه قرأت آن کاملا مسلط شد. او به این توانایی خود در اشعارش اشاره کرد و می‌گوید؛(4)

    عشقت رسد بفریاد، ار خود بسان حافظ

    قرآن زبر بخوانی در چارده روایت

    بر همین اساس بسیاری از محققان دربارۀ تخلص او گمانه زنی کرده و گفته اند که به احتمال فراوان به دلیل از برداشتن قرآن او را حافظ نام نهاده اند.

    حافظ در دوران زندگیش شرایط سیاسی و اجتماعی مختلفی را تجربه کرد. او ابتدا در نزد شاه شیخ ابواسحاق اینجو، حکمران ادب دوست وعالم پرور شیراز، بسیار مورد تکریم و احترام بود. از اشعار او پیداست که در این دوران ایام به کام او بود. اما چیزی نپایید که باد خزانی وزیدن گرفت و شکوه و سرسبزی این دوران به تاراج رفت.امیر مبارزالدین، مردی ریاکار و محتسب پیشه، در جنگ بر ابواسحاق پیروز شد. این حاکم مستبد، ابواسحاق را به قتل رساند و خود به جای او بر تخت نشست. در این دوران بعلت سخت گیری‌های بیش از حد امیر مبارزالدین، زندگانی برحافظ که مردی رند و آزاده بود، بسیار سخت می‌گذشت. او پیوسته از اوضاع پیش آمده شکوه و گلایه می‌کردو خفقان حاکم بر جامعه را به تصویر می‌کشید تا سرانجام امیر مبارزالدین به دست پسرش شاه شجاع کشته شد و بار دیگر ایام خزان در قدم باد بهار آخر شد.

    بر تخت نشستن شاه شجاع که مردی ادب دوست بود، مرهمی بر دل زخمدیده حافظ گردیده و باعث شد تا او بار دیگر چهرۀ خوب روزگار را ببیند و بجای غم و اندوه شادمانی و نشاط را در اشعارش منعکس کند.

    حافظ ازمیان حکمرانان عصر خود یا وزرای آنان چند تن را در اشعارش ستوده و یا به معاشرت و درک مصاحبت آنها اشاره کرده است. از ممدوحان او می‌توان به ابواسحاق اینجو، شاه شجاع و شاه منصور اشاره داشت. او علاوه بر اینها با پادشاهان ایلکانی (جلایریان) که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از میان آنان سلطان احمد بن اویس را مدح کرد. ازرجال شیراز هم از حاجی قوام الدین حسن تمغاجی در اشعارش یاد کرده و یکجا هم از سلطان غیاث الدین بن سلطان سکندر فرمانروای بنگال یاد نموده است.

    ظاهرا خواجه در طول دوران زندگیش تنها دوبار شیراز را به قصد سفر ترک کرد. یکبار که به دعوت سلطان محمود دکنی پادشاه بهمنی هند تا جزیره ی هرمز رفت، ولی هنگامی که در کشتی نشست باد مخالف وزیدن گرفت وحافظ که از سفر دریایی بیم داشت به بهانه ی وداع با بعضی از دوستان کشتی را ترک کرده و بلافاصله از همانجا به شیراز بازگشت. بار دیگر هم که به یزد سفرکرده بود، خیلی زود خسته و دلگیر شد و در غزلی یزد را به زندان سکندر مانند کرده و اینچنین از دیار خود شیراز یاد کرده و می‌سراید؛(5)

  • فهرست و منابع پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ

    فهرست:

    فصل اول: زندگینامه سه شاعر ........................................................................... 1

    -ابونواس........................................................................................... 2

    -منوچهری........................................................................................ 6

    -حافظ................................................................................................ 8

    -پی نوشت فصل اول....................................................................... 12

    فصل دوم: باده و اساطیر مربوط به پیدایش آن ................................................ 13

    -باده در لغت.................................................................................... 14

    -اساطیر مربوط به پیدایش باده....................................................... 15

    -پی نوشت فصل دوم...................................................................... 26

    فصل سوم: پیشینه ی خمریه سرایی در میان اعراب و ایرانیان......................... 27

    -تعریف خمریات.............................................................................. 28

    -خمر در شعر جاهلی...................................................................... 28

    شاعران جاهلی که به شراب نوشیدن تفاخر می کردند .................. 28

    شاعران جاهلی که تا حدودی شراب را وصف می کردند .............. 30

    -خمریات در دوره اسلامی(زمان پیامبر و خلفای راشدین)............. 35

    -خمریات در دوره اموی................................................................. 36

    -وصف باده در اوستا..................................................................... 37

    -خمریات در ایران بعد از اسلام...................................................... 39

    -خمریات غیر عرفانی....................................................................... 40

    -خمریات عرفانی.............................................................................. 43

    -مناسبت اصطلاحات خمری با حالت بیخودی، فناورسیدن به وحدت 44

    -مناسبت اصطلاحات خمری با پخته شدن عارف............................ 46

    -مناسبت اصطلاحات خمری با فقر.................................................. 46

    -مناسبت اصطلاحات خمری با افشای راز...................................... 47

    -مناسبت اصطلاحات خمری با عقل ستیزی.................................... 48

    -مناسبت اصطلاحات خمری با غم زدایی........................................ 49

    -مناسبت اصطلاحات خمری در مبارزه با ریا کاری....................... 49

    -پی نوست فصل سوم..................................................................... 51

    فصل چهارم: ریخت و شکل خمریات ابونراس، منوچهری و حافظ.................... 54

    -شکل خمریات ابونراس.................................................................. 55

    -گرد کردن معانی خمری در یک قصیده واحد................................ 55

    -ارتباط معنایی یا وحدت فنی در محور عمودی قصاید................... 57

    -عمیق کردن معانی خمری.............................................................. 57

    -مبارزه با سنت های جاهلی اعراب................................................. 59

    -داستان پردازی خمری................................................................... 61

    -غالب بودن صورت بر محتوا......................................................... 62

    -بکار بردن لغات فارسی.................................................................. 64

    -بیان عقاید شعوبی.......................................................................... 65

    -خمریات منوچهری......................................................................... 66

    -ارتباط معنایی یا وحدت فنی در محور عمودی شعر..................... 67

    -داستان پردازی.............................................................................. 68

    -دوری و بیزاری منوچهری از سنت های جاهلی........................... 70

    -غالب بودن صورت بر محتوا......................................................... 70

    -خمریات حافظ................................................................................ 71

    -پی نوشت فصل چهارم.................................................................. 72

    فصل پنجم: مقایسه مضامین خمری ابونواس، منوچهری و حافظ..................... 73

    -وصف شراب.................................................................................. 74

    -اسامی مشترک............................................................................... 74

    -اسامی غیر مشترک........................................................................ 78

    -نام هایی که ابونواس برای شراب آورده است.............................. 78

    -نام هایی که منوچهری برای شراب آورده است........................... 93

    -نام هایی که حافظ برای شراب آورده است................................... 94

    -وصف کیفیت و چگونه نوشیدن شراب.......................................... 99

    -وصف قدمت شراب........................................................................ 99

    -وصف رنگ شراب ....................................................................... 101

    -بوی شراب.................................................................................... 103

    -وصف مزه شراب......................................................................... 105

    -روشنی شراب............................................................................... 107

    -تشبیه شراب به آفتاب................................................................... 108

    -تشبیه شراب به چراغ.................................................................... 109

    -تشبیه شراب به آتش..................................................................... 109

    -تشبیه شراب به شمشیر................................................................ 109

    -تشبیه شراب به صبح.................................................................... 110

    -شراب خام یا پخته........................................................................ 111

    -حباب های شراب.......................................................................... 112

    -وصف شراب صاف...................................................................... 113

    -تشبیه شراب به اشک.................................................................... 114

    -تشبیه شراب به جان..................................................................... 114

    -شرایط و چگونگی نوشیدن شراب................................................ 116

    -شراب خواری در شب و صبح .................................................... 117

    -نوشیدن شراب در فصل بهار....................................................... 119

    -شراب نوشیدن در جشن ها واعیاد............................................... 121

    - واکنش حکومت ها به شراب نوشی............................................. 124

    -جرعه افشاندن بر خاک ................................................................ 128

    -به یاد کسی شراب نوشیدن ......................................................... 131

    -بانگ نوشانوش............................................................................. 132

    -نوشیدن سه جام پیاپی.................................................................. 134

    -نوشیدن چهار جام بر اساس چهار طبع....................................... 134

    -رطل گران گرفتن.......................................................................... 135

    -وصف تاثیر بر نوشنده................................................................. 137

    -شراب باعث زدودن غم از نوشنده میشود................................... 137

    -شراب قدرت تشخیص نیروی عقل نوشنده را زایل میکند............ 138

    -شراب به نوشنده شادی می بخشد............................................... 139

    -شراب به جان قوت و نیرو می بخشد........................................... 139

    -شراب به نوشنده شجاعت می‌بخشد............................................. 140

    -شراب باعث آشکار شدن اسرار نوشنده میشود.......................... 140

    -شراب باعث دوری از بخل میشود................................................ 140

    -شراب باعث بی خوابی میشود...................................................... 141

    -در صورت شراب خوردن زیاد انسان قادر به راه رفتن نیست و باید برای حرکت بر روی شکم بخزد................................................................................................ 141

    -شراب باعث ضعف و سردرد میشود........................................... 142

    -شراب باعث میشود نوشنده عرق کرده و چشم ها و گونه هایش به سرخی گرایند    143

    -شراب باعث عبوس شدن نوشنده میشود .................................... 144

    -وصف آلات شراب نوشی............................................................. 145

    -نام آلات پرورش و نوشیدن شراب.............................................. 146

    -نام های همسان............................................................................ 146

    -نام های غیر همسان..................................................................... 148

    -توجه به اساطیر در مورد آفرینش جام ها .................................. 152

    -وصف ظروف با اشکال مختلف..................................................... 153

    -مانند کردن ظروف شراب به پرندگان.......................................... 154

    -جام های منقش............................................................................. 154

    -مانند کردن ظرف شراب به چراغ................................................. 155

    -مانند کردن ظرف شراب به خوشه پروین.................................... 156

    -مانند کردن ظرف شراب به نمازگزار........................................... 156

    -وصف خم شراب.......................................................................... 159

    -وصف مجلس شراب..................................................................... 161

    -وصف ساقی.................................................................................. 162

    -نحوه آرایش ساقی........................................................................ 163

    -لذت بردن از چشم ساقی.............................................................. 168

    -لذت بردن از لب های ساقی.......................................................... 168

    -لذت بردن از گونه های ساقی....................................................... 169

    -لذت بردن از آب دهان ساقی........................................................ 170

    -پیر می فروش............................................................................... 171

    -تشخیص........................................................................................ 174

    -لذت بردن همه حواس .................................................................. 174

    -لذت گرایی..................................................................................... 175

    -امیدواری به بخشش خداوند......................................................... 176

    -گوش ندادن به نصیحت ناصحان.................................................. 176

    -دفن شدن در زیر تاک انگور و یا شسته شدن با باده.................. 177

    -استفاده از طنز برای رسوایی زاهدان........................................... 178

    -مبارزه با رذیلت های اخلاقی........................................................ 179

    -تاثیر فلسفه و عفان بر خمریات ابونواس و حافظ......................... 181

    -فرجامین سخن.............................................................................. 184

    -همانندی ها از لحاظ توصیفات...................................................... 186

    -همانندی ها از لحاظ فکری............................................................ 188

    -تفاوت ها از جهت توصیفات.......................................................... 188

    -تفاوت ها از جهت فکری................................................................ 188

    -پی نوشت فصل پنجم ................................................................... 190

    -کتابنامه ........................................................................................ 192

    -پیوست شماره 1........................................................................... 198

    -پیوست شماره 2........................................................................... 246

     

    منبع:

    اعشی، میمون بن قیس، دیوان اعشی، تصحیح محمد احمد قاسم، بیروت: انتشارات مکتب الاسلامی، (1415 ه. 1994م).

    افرام البستانی، فواد، المجانی الحدیثه، قم: ذوی القربی، (1386).

    انجو شیرازی، جمال الدین، فرهنگ جهانگیری، ویراسته دکتر رحیم عفیفی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، (1351)

    الانصاری، حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت، تصحیح دکتر ولید عرفات، بیروت: دارصادر، (1974م)

    انوری، دیوان انوری، تصحیح سعید نفیسی، تهران: پیروز، (1337).

    اوحدی، رکن الدین، کلیات اوحدی، به کوشش سعید نفیسی، تهران: امیر کبیر، چاپ دوم، (1375)

    بلخی، جلال الدین محمد، کلیات شمس تبریزی، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران: امیر کبیر، (1345).

    بلعمی، ابو علی، تاریخ بلعمی، تصحیح محمد تقی بهار، بکوشش محمد پروین گنابادی، تهران: انتشارات زوار، چاپ دوم (1352).

    پورداود، ابراهیم، یسنا، زیر نظر دکتر بهرام فره وشی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، (1356).

    تبریزی، محمد حسین بن خلف، برهان قاطع، باهتمام دکتر محمد معین، تهران: ابن سینا، چاپ دوم (1342).

    حافظ، خواجه شمس الدین، دیوان حافظ، تصحیح علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، تهران: چاپخانه مجلس، (1320).

    حاکمی، اسماعیل، «نگاهی گذرا بر شعر غنایی»، گستره تاریخ و ادبیات، مجموعه مقالات، تهران: نشر گستره، چاپ اول، (1364).

    الحاوی، ایلیا، فن الشعر الخمری، بیروت: انتشارات دارالثقافه، (1400ق).

    الحسینی المدفی، عبدالرشید، فرهنگ رشیدی، تصحیح محمد عباسی، تهران: بارانی، (1337).

    حسینی، سید محمد، «حافظ و ادب عربی، سخن اهل دل، کمیسیون ملی یونسکو مجموعه مقالات به مناسبت بزرگداشت ششصدمین سال تولد حافظ، چاپ اول، (1371).

    خاقانی شروانی، بدیل بن علی، دیوان خاقانی، تصحیح دکتر میر جلال الدین کزازی، تهران: نشر مرکز، چاپ اول، (1375).

    خرمشاهی، بهاء الدین، حافظ نامه، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، (1371)

    خرمشاهی، بهاء الدین، ذهن و زبان حافظ، تهران: انتشارات ناهید، چاپ هشتم، ویراست سوم، (1374)

    الخوری الشرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم: انتشارات مرعی نجفی، (1403 ه.ق).

    دمیری، کمال الدین محمد، حیوه الحیوان الکبری، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، (1368).

    دهخدا، علی اکبر، فرهنگنامه علامه دهخدا، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر شهیدی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، (1377).

    رامپوری، غیاث الدین، غیاث اللغات، بکوشش محمد دبیر سیاقی، تهران: کانون معرفت (1337).

    الراوندی، محمد بن علی، راحه الصدور، تصحیح محمد اقبال، تهران: علمی، چاپ دوم، (1363).

    رشیدی تبریزی، یار احمد، طربخانه، تصحیح جلال الدین همایی، تهران: انجمن ملی (1359).

    الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، بیروت. دارلیبیا، (1386ه.ق).

    زرین کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف، تهران: امیر کبیر، (1375).

    سنایی، دیوان سنایی، تصحیح محمد تقی مدرس رضوی، تهران: انتشارات ابن سینا، (1341).

    شبستری، محمود، گلشن راز، تصحیح دکتر حسین الهی قمشه ای، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم (1376).

    شفعیی کدکنی، محمد رضا «انواع ادبی در شعر فارسی» مجله خرد و کوشش، دوره چهارم، (1354).

    شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات، تهران: انتشارات فردوسی، چاپ اول (1377)

    صدیقی، غلامحسین، «جرعه کاس الکرام» یادگار، شماره هشتم، (1324)

    صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، تلخیص از محمد ترابی، تهران: انتشارات ققنوس، خلاصه جلد اول و دوم (1368).

    طریفی، محمد نبیل، منتهی الطلب من اشعار العرب، بیروت: دارصادر، (1999م).

    العامری، لبید بن ربیعه، دیوان لبید، بیروت: انتشارات دار صادر، (بی تا).

    عراقی، فخر الدین، دیوان فخر الدین عراقی، تهران: انتشارات نگاه، چاپ اول (1373).

    عطار، دیوان عطار، تصحیح تقی تفضلی، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی (1344).

    عوفی، سدید، جوامع الحکایات، تصحیح دکتر محمد جعفر شعار، تهران: انتشارات سخن، (1374)

    غنی، قاسم، بحث در ‌آثار و افکار و احوال حافظ، تهران: انتشارات زوار، چاپ پنجم (1369).

    غنی، قاسم، بحثی در تصوف، تهران: انتشارات زوار، چاپ چهارم، (1366).

    الفاخوری، حنا، تاریخ ادبیات عربی، ترجمه عبدالحمید آیتی، تهران: انتشارات توس، چاپ دوم، (1363)

    فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، بکوشش سعید حمیدیان، تهران: انتشارات قطره، چاپ اول، (1373).

    فرغانی، سیف، دیوان سیف فرغانی، تصحیح دکتر ذبیح الله صفا، تهران: انتشارات فردوسی، چاپ دوم، (1364).

    فضولی، محمد، دیوان فضولی، تصحیح حسیبه مازی اوغلو، تهران: انتشارات دوستان (بی تا).

    قزوینی، محمد، «بعضی تضمین های حافظ» یادگار، شماره ششم، (1323).

    کرمانی، خواجو، دیوان خواجوی کرمانی، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران: انتشارات پاژنگ، چاپ دوم، (1369).

    گریمال، پیر، فرهنگ اساطیر یونان و روم، ترجمه دکتر احمد بهمنش، تهران: امیر کبیر (1367).

    مدبری، محمود، شاعران بی دیوان، تهران: نشر پانوس، چاپ اول، (1370).

    مرتضوی، منوچهر، مکتب حافظ، تبریز، ستوده، (1383).

    مرتضوی، منوچهر، مکتب حافظ، تهران: ابن سینا‌(1344).

    معلوف، لویس، المنجد، ترجمه محمد بندر ریگی، تهران: انتشارات ایران: چاپ چهارم، (1382).

    معین، محمد «یک رسم باستانی» یادگار شماره هشتم، (1324).

    معین، محمد، فرهنگ معین، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم، (1371)

    منوچهری، احمد بن قوص، دیوان منوچهری: تصحیح دکتر محمد دبیر سیاقی، تهران: انتشارات زوار، چاپ ششم، (1385).

    نفیسی، سعید، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران: ابن سینا، (1341)

    نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب فی فنون الادب، تصحیح محمد رفعت فتح الله، قاهره: المکتبه العربیه (1395-1975م).

    نیشابوری، عمر خیام، نوروز نامه، تصحیح مجتبی مینوی، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول(1380).

    هدایت، رضا قلی خان، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران: انتشارات امیر کبیر، (1366).

    همایی، جلال الدین، مقام حافظ، تهران: کتابفروشی فروغی، (1343).

پروپوزال در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , گزارش سمینار در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , تز دکترا در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , رساله در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , پایان نامه در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , تحقیق در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , مقاله در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , پروژه دانشجویی در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , تحقیق دانشجویی در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , مقاله دانشجویی در مورد پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ , پروژه دانشجویی درباره پایان نامه پژوهش مقایسه‌ ای خمریات ابونواس با منوچهری و حافظ
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت